اخبار گیم و سینما و مقالات اختصاصی جهان های فانتزی

دستان کوتاه

داستان ترسناک کوتاه

توی پذیرایی نشسته بودم و کتاب جدیدی که خریده بودم رو مطالعه می کردم.

دخترم از اتاقش بیرون اومد و به طرف اتاق من دوید..

بهش تشر زدم :صد دفعه گفتم توی خونه ندو!

در اتاقم رو پشت سرش بست..

یدفعه یادم اومد دخترم امروز مدرسس!